شبهه ديگرى كه در مسئله مطرح شده است اين كه نظريه افضليت در امامت با نمونه هايى كه در عصر پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) و خلفا درباره تعيين امام يا فرماندهان سپاه رخ داده است سازگارى ندارد
مانند فرماندهى زيد بن حارثه در جنگ موته ، در حالى كه در سپاه اسلام كسانى چون جعفر بن ابوطالب حضور داشت ، و هكذا فرماندهى اسامة بن زيد بر عموم مسلمانان در روزهاى پايانى زندگى پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم
(المسلك فى أُصول الدين ، ص 207)
و همچنين واگذارى سرنوشت خلافت به شوراى شش نفره از طرف عمر ، در حالى كه در ميان آنها افراد برترى وجود داشت.
(شرح المقاصد ، ج5 ، ص 247)
اين شبهه نيز نااستوار است ، چرا كه در مورد فرماندهى زيد بن حارثه هر چند مشهور اين است كه زيد فرمانده نخست بود و جعفر فرمانده دوم ، ولى قول ديگر اين است كه جعفر نخستين فرمانده بوده است.
(تاريخ يعقوبى ، ج1 ، ص 384)
گذشته از اين ، در فرماندهى سپاه افضليت مطلق شرط نيست ، بلكه افضليت در آن چه به امر جنگ و مبارزه مربوط مى شود كافى است ، و بى ترديد زيد بن حارثه و اسامة بن زيد از چنين برترى برخوردار بوده اند كه پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم آنها را به فرماندهى سپاه اسلام برگزيد.
(المسلك فى أُصول الدين ، ص 208 و المنقذ من التقليد ، ج2 ، ص 290)
اما استدلال به فعل عمر در واگذارى امر امامت به شوراى شش نفره مبتنى بر دو مطلب است:
يكى اين كه گزينش امام را به اختيار مكلّفان بدانيم نه به انتصاب از جانب پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) و به امر پروردگار ;
و ديگرى اين كه عمل صحابه بدون استثنا حجت شرعى باشد. در حالى كه هيچ يك از دو مطلب فوق از نظر شيعه اماميه پذيرفته نيست ،
چنان كه تفتازانى نيز گفته است:«اين استدلال و مانند آن براى اهل سنت اعتبار دارد نه براى شيعه كه تعيين امام را فعل خداوند مى داند نه فعل بشر.
(شرح المقاصد ، ج5 ، ص 247)
ادامه دارد…
کاش در این رمضان لایق دیدار شویم
سحرى با نظر لطف تو بیدار شویم
کاش منت گذارى به سرم مهدى جان
تا که همسفره تو لحظه افطار شویم