یادش بخیر ….
⚽ با چه شور و هیجانی «اِستُپ» میگفتیم و وقتی لِی لِی میکردیم، چهقدر با احتیاط، سنگ را به خانۀ هشتم میانداختیم.
وسطی یادتان هست؟
?♂️ وای که چهقدر هیجان داشت وقتی توپ را روی هوا میگرفتیم!
? صفای یه قُل دو قُل، فقط به زیبایی بازیاش نبود مادرانمان و حتّی مادربزرگها ???? هم کنارمان مینشستند و رقیب یه قل دو قلمان میشدند.
عصر که میشد، در کوچه، بساط اَلَک دولَک، بر پا بود.
? هفتسنگ هم رقیب اَلَک دولَک بود.
در مدرسه، قلعهبازی ? و بالابلندی چه کیفی داشت!
«مدرسۀ موشها»?، «باز هم مدرسهم دیر شد»⌚، «هادی و هُدا» ? و «کار واندیشه»?. ❔راستی «هشیار و بیدار» که یادتان نرفته؟
? تلویزیون، بعد از ظهر، یک ساعتی مهمانمان بود و باز هم ما بودیم و بازیهای کودکانهمان.
? امروز، امّا این بازیها غریب شدهاند.
? ? سرگرمیهای عصر مدرن، چه گُلی به سرمان زده که این اندازه لوس و نازپرورده، همیشه در آغوش کودکان ما جا خوش کردهاند؟
⁉دلتان هوای آن روزها را نکرده است؟
✅ میدانم که خستهاید از سختی تربیت؛ امّا بدانید که این بازیها، بازوی تربیتاند?؛ بازوهایی قوی که شما را برای بلند کردن بار تربیت، یاری میکنند. امتحانش که ضرری ندارد.
? میشود چند روزی هم که شده، درِ خانهتان را به روی این بازیها باز کنید.
? با بازیهای دیروز، میتوان آیندهای روشن برای کودکان امروز، رقم زد.
? پس در را باز کنید. همین حالا.
?بازی، بازوی تربیت؛ صفحه15
آخرین نظرات