ولادت حضرت علی اکبر...
نگه از دامن مادر به گل روی پدر دوخته گویی، که ز شیری به تجلای الهی شده چون شعله افروخته، سر تا به قدم سوخته، از روز ولادت بسی آموخته این درس که باید به جراحات تنش ایه ایثار و شهادت همه تفسیر شود، سینه پاکش هدف تیر شود، طعمه شمشیر شود، با نگه خود به پدر کرده ز گهواره اشارت که منم کشته راهت، تو رسول اللهی و من چو علی شیر سپاهت، بنواز ای پدر عالم هستی علی اکبر پسرت را به نگاهت، منم آن کودک شیری که ز شیری دل خود را به تو بستم، به فدایت همه هستم، تن و جان و سر و دستم، من و آن عهد که در عالم زر بستم و هرگز نشکستم، پسر فاطمه! از جام تولای تو مستم، تو دعا کن تو دعا کن که سرافراز کنم تا صف محشر شهدا را.
????????
آخرین نظرات