مسلمان شدن یک کشیش مسیحی که از علم امام تعجب کرد
✋این الفاظ رو بدونید بعد مطلب روبخونید
?راهب مسیحی:عالمان مسیحی که ادعای اشراف بر کائنات و ستارگان را دارند
?دیر:خانه و مسکن راهب ها که بیرون از شهر ساخته میشود
? در راه جنگ نهروان، لشکر امیرالمؤمنین علی علیه السلام از دیری می گذشتند، پیر ترسا (راهب مسیحی) بر بالای دیر بود، نعره زد که ای لشکر! پیشوای خود را بگویید نزدم آید؛ به امام این خبر را رساندند، امام به طرف راهب آمد، وقتی نزدیک شد، راهب عرض کرد: ای سرور لشکر! کجا می روی؟!
? امام فرمود: به جنگ دشمنان دین. عرض کرد: در همین جا توقف کن و لشکر خود را بفرما که متوجه جنگ مخالفان نشوند که ستاره مسلمانان به خوشبختی نیست و این ساعت طالع ندارد؛ چند روز صبر کنید تا کوکب سعد شود، آن وقت حرکت کنید که پیروز خواهید شد.
? امام فرمود: تو که دعوی علم آسمانی می کنی، مرا از سیر فلان ستاره خبر ده؟ عرض کرد: اسمش را نشنیدم؟!
امام سئوال از ستاره دیگری کردند، باز ندانست؛ فرمود: تو از آسمانها علم نداری، از احوال زمین می پرسم؛ آن جا که ایستاده ای، می دانی در زیر پای تو چه چیزی مدفون است؟ عرض کرد: نمی دانم.
? فرمود: ظروفی است و فلان عدد، دینارهای سکه دار و نقش دار در آن می باشد.
? عرض کرد: از کجا می فرمایی؟ فرمود: رسول خدا مرا خبر داده است. حتی فرموده: تو با این قوم نهروانیان می جنگی از لشکر توده نفر کشته و از لشکر دشمن، کمتر از ده نفر فرار کنند.
راهب، متحیر شد و تعجب کرد؛ امام فرمود: زیر قدم او را حفر کنید؛ پس از کندن آن ظروف و دینارها که نشانی هایش را امام فرمود یافتند؛ پس از مشاهده صدق کلام امام، راهب به دست و پای حضرت افتاد و مسلمان شد و سپس حضرت متوجه نهروان گردید.
#الکی نیست که شعارش این بود من به راه های اسمان اگاهترینم حتی از راه های زمینی هم بیشتر
#واینکه تا من زنده هستم هرچه سوال دارید بپرسید که با فقدان من این منافقان پاسخی برای سوالات شماها نخواهند داشت
? شرح نهج_البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۴ ص ۹۸
آخرین نظرات