«بسم الله الرحمن الرحیم»
مهدی جان?
سلام آقاجان?
گفتند رفته ای که بیایی…ولی هنوز
این جمعه ها بدون تو تکرار می شود.
آقا بیا قسم به خدا می دهم تو را
این جمعه…کاش…فرصت دیدار می شود؟
? اللهم عجل لولیک الفرج ?
✋سلام بر قطب عالم امکان…
«بسم الله الرحمن الرحیم»
مهدی جان?
سلام آقاجان?
گفتند رفته ای که بیایی…ولی هنوز
این جمعه ها بدون تو تکرار می شود.
آقا بیا قسم به خدا می دهم تو را
این جمعه…کاش…فرصت دیدار می شود؟
? اللهم عجل لولیک الفرج ?
✋سلام بر قطب عالم امکان…
آقا جان…
وقتی نگـاهم به چشمـهای پر از حرف شما می افتد، آرامش میگیرم…
آرامشـی که تا کنـون، از دیدن هیــچ کسی به دست نیاورده ام…
آقای من… در این هیاهو بازار دنیـــا،
خســته که میشوم،
بـه یـاد مــردی از تبار رسول الله می افتم…
می شناسیدش…
همهٔ ما می شناسیمش…
همان که می آید و شمــا ان شاءالله پـرچــم را به دستشان می دهید…
آقا جان…
من امیدوارم…
امیدوار به این نهضت…
نهضتی که درست است عده ای اصل هایش را فراموش کردند
اما شمـا همچنان انقلابی ماندهاید…
ما نیز عهـد میبندیم انقلابی باشیم
و انقلابی بمانیم
و انقلابی بمیریم…
?ظهـور مهدی ام آرزوست…
اللهم عجل لولیک الفرج…
?دارد غروب میشود…
غروب بی تو…
این اولین غروبیست که دیگر فاطمه در خانه نیست…
امـان از دل حـیـدر…
شهادت حضرت صدیقه ی طاهره سلام الله علیها تسلیت…
التماس دعا…
▪️ امشب دل سنگ کوچهها میگرید
یک شهر خموش و بیصدا میگرید.
تشییع جنازه غریب زهراست.
تابوت به حال مرتضی میگرید…
شهادت جانسوز حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تسلیت باد…
التماس دعا…
دیدم آتش را ولی در را نمی دانم چه شد؟
خُرد شد پهلو ولی پر را نمی دانم چه شد؟
پای ضارب بشکند وقتی که در را باز کرد
طفل رفت از دست ، مادر را نمی دانم چه شد؟
شانه ی مادر که تکلیفش مشخص شد ولی.
بعد از آن موهای دختر را نمی دانم چه شد؟
زد حسین از داغ مادر بر سرش اما چه سود؟
بعدها در کربلا سر را نمی دانم چه شد؟
فاطمه در اصل حیدر بود و حیدر فاطمه.
فاطمه جان داد حیدر را نمی دانم چه شد؟
نیمی از خلقت میان خاک پنهان شد ولی.
بار الهی نیم دیگر را نمی دانم چه شد؟
خواستم تا آخر این شعر را امضا کند.
آخر این شعر دفتر را نمی دانم چه شد؟…
آخرین نظرات