خداوندا اگر وجود گناه آلوده منست مانع این حضور سبز
مرا ببر تا زمین به قدومش وزین شود…
شاید دلت بسوزد…
شاید دلت بسوزد و رحمی به ما کنی
ما را ز دام سخت جدایی رها کنی
چیزی نمی شود که میان قنوت خود
یک ذره هم برای ظهورت دعا کنی
چشم های حیدری شما باده پرور است
یک ذره می شود که به ما می عطا کنی
ای فارس الحجاز غریب خدا بیا
تا مرقدی برای عزیزت بنا کنی
ای یوسف قبیله ی زهرا نمی شود
ما را به عطر پیروهنت آشنا کنی
آیا نمی شود که بیایی و بعد از آن
ما را ز بام مسجد کوفه صدا کنی
برخیز و ذوالفقار خودت را تکان بده
وقتش شده است کرب وبلایی به پا کنی
آقا تو را قسم به غریبی عمه ات
جمعه بیا که حاجت ما را روا کنی
اللهم عجل لولیک الفرج…
السلام علیک یا صاحبی و یا مولای….
مهدی زمانه ام سلام…
سلام ای مولای غربت تبعیدشده به صفحات آخر تاریخ و دنیا…
سلام ای مولای زندانی شده ی گناهان منه گناه پیشه…
سلام ای عشق….
سلام برتو هنگامی که چشمان زیبایت را به روی نامهربانی های من باز میکنی…
و آفتاب از شوق چشمان تو که باز میشوند طلوع میکند…
سلام برتو هنگامی که با قامت دلربایت به نماز می ایستی مولای من…
سلام برتو هنگامی که مینشینی؛به رکوع میروی ،سجده میکنی…
سلام بر تو مولای من هنگامی که قرآن میخوانی و تفسیر میکنی…
سلام برتو وقتی خودت برای ظهورت دعا میکنی…
سلام برتو وقتی برای منه نالایق استغفار میکنی…
سلام برتو ای کشتی نجات عالم… ای آرامش اهل زمین… سلام مولای من…سلام…
لایق نیستم بگویم اما…جوانم وآرزو برجوانان….
انا ولی لک…بری من عدوک…
مولای مهربانم …انا ولی لک…بابی انت وامی و نفسی لک الوقاء ولحمی…
مولاجان پدرومادرم که از همه عزیزترند برایم و جان ناقابلم به فدایت و بلاگردانت..
دوستت دارم…دوستت دارم…دوستت دارم…
آری دوستت دارم…
فقط اینکه…مولا… با تمام بدی ام دوستم بدار…هرچنداندک…اما طولانی…طولانی…طولانی…
میدانم که دوستم داری این محبت توست که زنده ام نگاه داشته است میان این همه روزمرگی…
مولاجان…تاکی بیقرار تو باشم و آرامش حضورت را تجربه نکنم…؟
مولا آیا میبینمت؟
مولا…می بینمت؟
میشنوم صدای انالمهدی ات را؟
توراجان مادرت زهرا (س)بگو کی لایق میشوم؟کی؟کی؟
کی آب پاکی رو میریزی رو دستم؟
بیایی وبگویی که میخواهمت…
مولا…کی؟
الی متی احار فیک یا مولای؟تاکی سرگردان تو باشم؟
بیا …بیامهدی شب هجران سحرکن…شب هجران سحر کن…
اللهم انت کشاف الکرب والبلوی…
اغث یاغیاث المستغیثین عبیدک المبتلی
واره سیده یاشدیدالقوی….
واره سیده…
آقای مارو به مانشان بده خداوندا…
نحن عبیدک التائقون الی ولیک…
ما مشتاق دیدارو یاری اش هستیم…خداوندا…اورابرسان.. .برسان…جان عزیزت برسان…
امیرمومنان على(ع) بيش از سى سال عمر خود را با رسول خدا (ص) سپرى كرده و شناساترين فرد به رسول خدا بوده و از اخلاق داخلى و خارجى حضرتش اطلاع دقيق داشته , امام حسين(ع) مى فرمايد : سإلت إبى عن مدخل رسول الله صلى الله عليه و آله فقال : كان دخوله فى نفسه مإذونا فى ذلك, فاذا آوى الى منزله جزإ دخوله ثلاثه اجزإ, جزءا لله و جزءا لا هله و جزءا لنفسه. ثم جزء جزئه بينه و بين الناس فيرد ذلك بالخاصه على العامه و لا يدخر عنهم عنه شيئا….
از پدرم در مورد امور رسول خدا (ص) در داخل خانه سوال كردم , فرمودند : وقتى به خانه اش مى رفت , اوقاتش را سه قسمت مى كرد : يك قسمت براى خدا و يك قسمت براى خانواده اش و يك قسمت براى خودش , آن گاه قسمت خودش را نيز ميان خود و مردم تقسيم مى كرد و آن را براى بستگان و بزرگان صحابه (كه در منزلش به خدمت او مى رسيدند) قرار مى داد و ذره اى از امكانات خود را از آنان دريغ نمى نمود (بلكه آن چه امكان داشت در حقشان انجام مى داد.)
حضرت در مورد امورى كه به شخص او مربوط مى شد , خشمگين نمى شد. تنها براى خدا , آن گاه كه حرمت هاى الهى شكسته مى شد , غضب مى كرد. يكى از همسران آن حضرت مى گويد : وقتى رسول خدا (ص) غضب مى كرد به جز على (ع) كسى را ياراى سخن گفتن با حضرتش نبود
علاوه بر همسران , همنشينان روزانه پيامبر (ص) عبارت بودند از فاطمه و شوهر و فرزندانش و به گواهى تاريخ و روايات فراوان , علاقه پيامبر خاتم (ص) به آن ها قابل قياس با ديگر كسان و نزديكان حضرت نبود. به موجب روايتى كه عايشه نقل كرد , هر گاه فاطمه (س) بر پدر وارد مى شد رسول خدا (ص) جلوى پاى دخترش بلند مى شد و او را مى بوسيد و در جاى خود مى نشانيد.
در عروسى فاطمه (س) زنان مسرور بودند و اظهار شادمانى مى كردند و سرود مى خواندند و مى گفتند : ابوها سيد الناس. رسول خدا (ص) فرمود : بگوييد و بعلها ذو الشده الباس.
و اين مصراع چون در مدح حضرت اميرالمومنين (ع) بود , با آن كه رسول خدا خواسته بود بانوان بگويند اما عايشه , زنان را منع كرد از اضافه كردن اين مصراع. پيامبر(ص) متوجه موضوع شد و فرمود : عايشه عداوت ما را ترك نمى كند!
روزى رسول اكرم (ص) وارد اطاق عايشه شد مشاهده كرد كه تكه نانى روى زمين و زير دست و پا افتاده است آن را برداشته و خورد و سپس فرمود : اى حميرا ! مجاورت نعمت هاى الهى را بر خويشتن گرامى دار تا هرگز نعمت هاى خداوندى از مردم دور نشوند.
میلاد پیامبر رحمت حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم و فرزند گرامیشان حضرت امام صادق علیه السلام را به پیشگاه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و تمام مسلمین جهان تبریک میگویم…
ان شاءالله از زندگی و اخلاق حسنه آنان الگو بگیریم…
التماس دعا…
مرغ دل های ما هوایی شد
گوییا باز کربلایی شد
صحبت از کربلا میان آمد
بی جهت نیست اشکمان آمد
عدّه ای روی لب دعا دارند
عزم رفتن به کربلا دارند
چه زمانی!زمان اوج عزا
اربعینِ حسین،خون خدا
خوش به حال مقامت ای زائر
چه بگوید به وصفت این شاعر
تو مقامت فراتر از عرش است
ظاهراً پای تو بر این فرش است
تو همانی که برگزیده شدی
تو به دست حسین،خریده شدی
عاقبت کربلا نصیبت شد
روضةُ الانبیا نصیبت شد
گرچه توفیق یار ما نشده
گره از کار بسته وا نشده
بنما بی قرار شش گوشه
یادی از ما کنار شش گوشه
این که ذکر دمادمت بوده
مزد اشک محرّمت بوده
خوش به حالت حسین مزدت داد
می روی دست حق پناهت باد
علقمه،کاظمین و کرب و بلا
یا نجف،کوفه یا که سامرّا
هر کجا می روی به شور و نوا
دارد این شاعر التماس دعا…
اربعین حسینی تسلیت…
آخرین نظرات