عزیز دل زهرا سلام الله علیها

|خانه|کمی تفکر...|تماس |ورود
نایب مولا...
ارسال شده در 9 بهمن 1396 توسط آسمان فرصت پرواز بلندیست ولی در چشمه سار ولایت

 

گرچه دنیا دست مشتی ناکس است

یک علی داریم و دنیا را بس است

این زمان دریای ما سید علی است

نایب مولایمان سید علی است…

اللهم احفظ قائدتا الامام خامنه ای… سلامتیشون صلوات…

نظر دهید »
قسمتی از کتاب درد دل امام زمان عجل الله تعالی
ارسال شده در 7 بهمن 1396 توسط آسمان فرصت پرواز بلندیست ولی در کبوتر حرم ائمه

امام صادق(ع) می فرمایند:

« یتیم واقعی کسی است که از امام زمانش جدا شده باشد» (مکیال المکارم،ج 2،ص257)

آری…ما یتیم شده ایم ?

خودمان خواسته ایم که یتیم باشیم…که امام زمانمان(عج) غایب باشد… ?

اگر اینطور نبود دست در دست هم میدادیم و زمینه را برای ظهور فراهم می کردیم…

دوست من انصافا ما در چه خواب عـمـیـقی فرو رفته ایم..!
که اصلا جای خالی پدرمان را حس نمیکنیم…اصلا از خودمان نمی پرسیم که چرا باید امام زمان ما غایب باشد..؟؟

مگر خدا امام زمان(عج) را برای غیبت خلق کرده است!؟ اینکه اصلا پذیرفتنی نیست؛
او امام و پیشوای ماست، چه دلیلی دارد که رهبر امت دیده نشود؟!

? ? آیا این بخاطر بی توجهی و اعمال زشت ما انسان ها نیست؟؟

آری…این غفلت ماست که باعث آوارگی و ذلت ما شده… ?

به راه بیاییم تا از راه بیاید…

الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج…

نظر دهید »
ارزش های زندگی
ارسال شده در 6 بهمن 1396 توسط آسمان فرصت پرواز بلندیست ولی در بدون موضوع

مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود. کشاورز به او گفت که برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر را آزاد می‌کنم اگر توانستی دم یکی از این گاو نرها را بگیری من دخترم را به تو خواهم داد. و مرد قبول کرد… درِ اولین طویله که بزرگترین هم بود باز شد. باور کردنی نبود بزرگترین و خشمگین‌ترین گاوی که در تمام عمرش دیده بود. گاو با سم به زمین می‌کوبید و به طرف مرد جوان حمله برد. جوان خود را کنار کشید و گاو از مرتع گذشت. دومین در طویله که کوچکتر بود باز شد. گاو کوچکتر از قبلی بود اما با سرعت حرکت می‌کرد. جوان پیش خودش گفت: “منطق می‌گوید این را هم ول کنم چون گاو بعدی کوچکتر است و این ارزش جنگیدن ندارد. “سومین در طویله هم باز شد و همانطور که فکر می‌کرد ضعیف‌ترین و کوچک‌ترین گاوی بود که در تمام عمرش دیده بود. پس لبخندی زد و در موقع مناسب روی گاو پرید و دستش را دراز کرد تا دم گاو را بگیرد… اما گاو… دم نداشت!!!

 

 

زندگی پر از ارزش‌های دست یافتنی است اما اگر به آن‌ها اجازه رد شدن بدهیم ممکن است که دیگر هیچ وقت نصیبمان نشود. برای همین سعی کن که همیشه اولین فرصت را دریابی…✅

نظر دهید »
ارزش های زندگی...
ارسال شده در 6 بهمن 1396 توسط آسمان فرصت پرواز بلندیست ولی در بدون موضوع, دل نوشته

مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود. کشاورز به او گفت که برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر را آزاد می‌کنم اگر توانستی دم یکی از این گاو نرها را بگیری من دخترم را به تو خواهم داد. و مرد قبول کرد… درِ اولین طویله که بزرگترین هم بود باز شد. باور کردنی نبود بزرگترین و خشمگین‌ترین گاوی که در تمام عمرش دیده بود. گاو با سم به زمین می‌کوبید و به طرف مرد جوان حمله برد. جوان خود را کنار کشید و گاو از مرتع گذشت. دومین در طویله که کوچکتر بود باز شد. گاو کوچکتر از قبلی بود اما با سرعت حرکت می‌کرد. جوان پیش خودش گفت: “منطق می‌گوید این را هم ول کنم چون گاو بعدی کوچکتر است و این ارزش جنگیدن ندارد. “سومین در طویله هم باز شد و همانطور که فکر می‌کرد ضعیف‌ترین و کوچک‌ترین گاوی بود که در تمام عمرش دیده بود. پس لبخندی زد و در موقع مناسب روی گاو پرید و دستش را دراز کرد تا دم گاو را بگیرد… اما گاو… دم نداشت!!! زندگی پر از ارزش‌های دست یافتنی است اما اگر به آن‌ها اجازه رد شدن بدهیم ممکن است که دیگر هیچ وقت نصیبمان نشود. برای همین سعی کن که همیشه اولین فرصت را دریابی…✅

نظر دهید »
دست بوسی مولا...
ارسال شده در 6 بهمن 1396 توسط آسمان فرصت پرواز بلندیست ولی در یادی از شهدا

خاطره ای بسیار زیبا و تکان دهنده از شهید احمد علی نیری… شهیدی که خیلی ها نمی شناختندش ولی او از اولیاء الله بود…

یک بار با احمد آقا و بچه های مسجد عین الدوله به زیارت قم و جمکران رفتیم. در مسجد جمکران پس از اقامه نماز به سمت اتوبوس برگشتیم . ایشان هم مثل ما خیلی عادی برگشت.
راننده گفت : اگر می خواهید سوهان بخرید یا جایی بروید و …، یک ساعت وقت دارید.
ماهم راه افتادیم به سمت مغازه ها

یک دفعه دیدم احمد آقا از سمت پشت مسجد به سمت بیابان شروع به حرکت کرد !
یکی از رفقایم را صدا کردم گفتم : به نظرت احمد آقا کجا می ره ؟!
دنبالش راه افتادیم . آهسته شروع به تعقیب او کردیم ! آن زمان مثل حالا نبود . حیاط آن بسیار کوچک و تاریک بود. احمد جایی رفت که اطراف او خیلی تاریک شده بود . ماهم به دنبالش بودیم .

هیچ سر و صدایی از سمت ما نمی آمد . یک دفعه احمد اقا برگشت و گفت ؟ چرا دنبال من می آیید!؟
جا خوردیم . گفتیم :شما پشت سرت رو می بینی؟چطور متوجه شدی؟
احمد آقا گفت : کار خوبی نکردید. برگردید.
گفتیم : نمی شه ، ما با شما رفیقیم . هرجا بری ما هم میایم. در ثانی اینجا تاریک و خطرناکه ، یک وقت کسی ، حیوانی ، چیزی به شما حمله می کنه …
گفت خواهش می کنم برگردید .ما هم گفتیم : نه، تا نگی کجا می ری ما بر نمی گردیم !
دوباره اصرار کرد و ما هم جواب قبلی…
سرش را انداخت پایین . با خودم گفتم : حتما تو دلش داره مارو دعا می کنه !
بعد نگاهش را در آن تاریکی به صورت ما انداخت و گفت : طاقتش رو دارید؟ می تونید با من بیایید!؟
ما هم که از همه ی احوالات احمد آقا بی خبر بودیم گفتیم : طاقت چی رو ، مگه کجا می خوای بری؟!

نفسی کشید و گفت : دارم می رم دست بوسی مولا.
باور کنید تا این حرف را زد زانو های ما شل شد . ترسیده بودیم . من بدنم لرزید.
احمد آقا این رو گفت و برگشت و به راهش ادامه داد. همین طور که از ما دور می شد گفت: اگه دوست دارید بیاید بسم الله .
نمیدانید چه حالی بود. شاید الان با خودم می گویم ای کاش می رفتی اما آن لحظه وحشت وجود ما را گرفته بود . با ترس و لرز برگشتیم .
ساعتی بعد دیدیم احمد آقا از دور به سمت اتوبوس می آید.
چهره اش برافروخته بود . با کسی حرف نزد و سرجایش نشست . از آن روز سعی کردم بیشتر مراقب اعمالم باشم.
بار دیگر شبیه این ماجرا در حرم حضرت عبدالعظیم پیش آمد.

شادی روح عارف شهید احمدعلی نیری صلوات

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 72
  • 73
  • 74
  • ...
  • 75
  • ...
  • 76
  • 77
  • 78
  • ...
  • 79
  • ...
  • 80
  • 81
  • 82
  • ...
  • 99

آخرین مطالب

  • سه شخصیت خاص دی ماهی
  • سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی
  • تبریک عید قربان
  • وعده ی آب و برق مجانی امام خمینی...راست یا دروغ؟؟؟
  • وصیت مظلومانه یک شهید...
  • نقشه های دشمن...
  • طبقات جهنم...
  • اهمیت نماز شب...
  • داستان ناب...
  • زمان مرگ...

آخرین نظرات

  • زكي زاده  
    • مائده
    در صد خصلت از خصوصیات و ویژگی های رفتاری در سیره حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در نصب عام از جانب معصوم...
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در نصب عام از جانب معصوم...
  • زكي زاده  
    • مائده
    در عشق به امام حسین علیه السلام...
  • رحیمی  
    • محدثه بروجرد
    در محکوم اصلی...
  • آسمان فرصت پرواز بلندیست ولی  
    • عزیز دل زهرا سلام الله علیها
    در میلاد امام رضا...
  • تســـنیم  
    • نگــــاه خـــــدا...
    در میلاد امام رضا...
  • رحیمی  
    • محدثه بروجرد
    در خدا هست...
  • Mim.Es  
    • قدم‌های عاشـ ـقی
    • کویرم تشنه باران
    در زیارت مجازی...
  • حضرت مادر (س)  
    • مطیع ولایت (بسیج طلاب سطح 3 اراک )
    • خاطرات خاکی
    • وصیت عشاق
    • یا زینب کبری
    در تحلیل جایگاه ولایت از زمان امیرمومنان تا امروز...
  • حضرت مادر (س)  
    • مطیع ولایت (بسیج طلاب سطح 3 اراک )
    • خاطرات خاکی
    • وصیت عشاق
    • یا زینب کبری
    در ولایت فقیه...
  • حضرت مادر (س)  
    • مطیع ولایت (بسیج طلاب سطح 3 اراک )
    • خاطرات خاکی
    • وصیت عشاق
    • یا زینب کبری
    در تحلیل جایگاه ولایت از زمان امیرمومنان تا امروز...
  • Mim.Es  
    • قدم‌های عاشـ ـقی
    • کویرم تشنه باران
    در دلنوشته ای خواندنی...
  • Mim.Es  
    • قدم‌های عاشـ ـقی
    • کویرم تشنه باران
    در فرصت بزرگ شدن...
  • پشتیبانی کوثر بلاگ  
    • ₪ آموزش وبلاگ نویسی و پشتیبانی کوثر بلاگ ₪
    • فراخوان ها و مسابقات کوثر بلاگ
    در فرصت بزرگ شدن...
  • آسمان فرصت پرواز بلندیست ولی  
    • عزیز دل زهرا سلام الله علیها
    در ماه عاشقی...
  • حضرت مادر (س)  
    • مطیع ولایت (بسیج طلاب سطح 3 اراک )
    • خاطرات خاکی
    • وصیت عشاق
    • یا زینب کبری
    در ماه عاشقی...
  • حضرت مادر (س)  
    • مطیع ولایت (بسیج طلاب سطح 3 اراک )
    • خاطرات خاکی
    • وصیت عشاق
    • یا زینب کبری
    در فرصت، تمام...
  • آسمان فرصت پرواز بلندیست ولی  
    • عزیز دل زهرا سلام الله علیها
    در مومن و اخلاق خوش...
  • حضرت مادر (س)  
    • مطیع ولایت (بسیج طلاب سطح 3 اراک )
    • خاطرات خاکی
    • وصیت عشاق
    • یا زینب کبری
    در مومن و اخلاق خوش...

Sidebar 2

This is the "Sidebar 2" container. You can place any widget you like in here. In the evo toolbar at the top of this page, select "Customize", then "Blog Widgets".
 << < تیر 1404 > >>
شن یک دو سه چهار پنج جم
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

عزیز دل زهرا سلام الله علیها

سلام.من يك طلبه هستم ........ كسي كه مرا به عنوان سرباز ميخوانند من با خداي خود عهد كردم كه در مسير پر فراز و نشيب بندگي اش با نگاه اهل بيت هر آنچه در توان دارم به كار بندم تا در پيشگاه خدا شرمنده نباشم......... من محتاج دعاي خيرتان هستم!!..........
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • اعتقادي
  • احکام
  • دل نوشته
  • یادی از شهدا
  • مناسبت روز
  • فاجعه ی خونبار منا
  • چشمه سار ولایت
  • ماه محرم
  • بصیرت
  • کبوتر حرم ائمه
  • کلام بزرگان
  • احادیث
  • شعر
  • تلنگر
  • مناجات
  • روانشناسی
  • طنز
  • تصاویر
  • تربیتی
  • اخلاقی
  • امام زمانی
  • داستان واقعی...
  • قرآنی
  • شبهات
  • آزاد

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان