کفش هایم را می پوشم و در زندگی قدم میزنم…
من زنده ام و زندگی ارزش رفتن دارد…
خوب میدانم که گاه کفش هایم پاهایم را می زنند،
اما من همچنان خواهم رفت؛
زیرا زندگی، ارزش لنگان لنگان رفتن را نیز دارد…
کفش هایم را می پوشم و در زندگی قدم میزنم…
من زنده ام و زندگی ارزش رفتن دارد…
خوب میدانم که گاه کفش هایم پاهایم را می زنند،
اما من همچنان خواهم رفت؛
زیرا زندگی، ارزش لنگان لنگان رفتن را نیز دارد…
مردی همسر و سه فرزندش را ترک کرد و در پی روزی خود و خانواده اش راهی سرزمینی دور شد… فرزندانش او را از صمیم قلب دوست داشتند و به او احترام می گذاشتند.
مدتی بعد ، پدر نامه ی اولش را به آن ها فرستاد. بچه ها آن را باز نکردند تا آنچه در آن بود بخوانند ، بلکه یکی یکی آن را در دست گرفته و بوسیدند و گفتند : این نامه از طرف عزیزترین کس ماست. سپس بدون این که پاکت را باز کنند ، آن را در کیسه ی مخملی قرار دادند …
هر چند وقت یکبار نامه را از کیسه درآورده و غبار رویش را پاک کرده و دوباره در کیسه می گذاشتند… و با هر نامه ای که پدرشان می فرستاد همین کار را می کردند.
سال ها گذشت. پدر بازگشت، ولی به جز یکی از پسرانش کسی باقی نمانده بود،
از او پرسید : مادرت کجاست ⁉️
پسر گفت : سخت بیمار شد و چون پولی برای درمانش نداشتیم، حالش وخیم تر شد و مرد.
پدر گفت : چرا ⁉️
مگر نامه ی اولم را باز نکردید ⁉️
برایتان در پاکت نامه پول زیادی فرستاده بودم‼️
پسر گفت : نه ‼️
پدر پرسید : برادرت کجاست ⁉️
پسر گفت : بعد از فوت مادر کسی نبود که با تجربه هایش او را نصیحت کند و راه درست را به او نشان دهد ، او هم با دوستان ناباب آشنا شد و با آنان رفت ‼️
پدر تعجب کرد و گفت : چرا ⁉️
مگر نامه ای را که در آن از او خواستم از دوستان ناباب دوری گزیند و نشانه های راه خطا را برایش شرح دادم نخواندید؟ پسر گفت : نه …‼️
مرد گفت : خواهرت کجاست ⁉️
پسر گفت : با همان پسری که مدت ها خواستگارش بود ازدواج کرد الآن هم در زندگی با او اسیر ظلم و رنج است ‼️
پدر با تأثر گفت : او هم نامه ی من را نخواند که در آن نوشته بودم این پسر آبرودار و خوش نامی نیست و دلایل منطقی ام را برایش توضیح داده بودم و اینکه من با این ازدواج مخالفم ⁉️
پسر گفت : نه …‼️
?✨?
الان به چی دارید فکر میکنید⁉️
به اینکه مقصر خود فرزندان بودند که بجای خواندن نامه ، اونو میبوسیدن و به چشم میمالیدند و با احترام در کیسه مخملی نگهداریش میکردند⁉️
به چیز درستی فکر میکنید ، پس حالا میتوانید ادامه ی صحبت های منو خووووب درک کنید
?✨?
ادامه…
به حال آن خانواده فکر کردم و این که چگونه به راحتی همه فرصتها را از دست داده بودند ، سپس چشمم به قرآن روی طاقچه افتاد که در قوطی مخملی زیبایی قرار داشت. وای بر ما …..‼️
رفتار ما با كلام الله مثل رفتار آن بچه ها با نامه های پدرشان است‼️
ما هم قرآن را میبوسیم
روی چشمان میگذاریم
مورد احترام قرار میدهیم
می بندیم و در کتابخانه می گذاریم و آن را نمی خوانیم و از آنچه در اوست ، سودی نمی بریم، در حالی که تمام آنچه که در آن است روش زندگی ماست.
?درد دل رهبر عزیزمان امام خامنه ای با من و شما که مدعی انقلابی بودنیم .
♦️ایشان با حزنی عجیب ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ :
❌ … ﻏﺼّﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ، ﻣﻦ اصلا نمی ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻏﺼّﻪ ﻫﺎ ﻭ ﻏﻤﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﻄﺮﺡ ﮐﻨﻢ .
❌ﺑﺤﻤﺪﺍلله ﻏﻤﮕﺴﺎﺭ ﺩﺍﺭﯾﻢ، ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﻭ ﺍﻭﻟﯿﺎﯼ ﺍﻭ ، ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻏﻤﮕﺴﺎﺭانند !!
❌ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺍﺣﻞ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﯾﻦ ﻃﻮﺭ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ … ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﺍﺳﺖ !!…
❌ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺑﺨﻮﺍﻫﻢ ﯾﮏ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﮐﻨﻢ ، ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻣﯽ ﺷﮑﻨﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍینکه ﭼﺮﺍ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﺎﻥ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺭا ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ، ﻧﺎﻥ ﺍﺳﻼﻡ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ، ﻧﺎﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ …
❌ﺩﻡ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺯﺩﻧﺪ، ﺩﻡ ﺍﺯ ﺍئمه ﻣﻌﺼﻮﻣﯿﻦ ﺯﺩﻧﺪ ، ﺣﺎﻻ ﻃﻮﺭﯼ ﻣﺸﯽ می ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺳﺮﺍﺋﯿﻞ ﻭ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ ﻭ ﺳﯿﺎ ﻭ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﺮ ﮔﻮﺷﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺎ ﺍﺳﻼﻡ ﺩﺷﻤﻦ ﺍﺳﺖ …
?ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﮐﻒ ﺑﺰﻧﻨﺪ … !!
❌ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﻣﺨﺘﻠﻔﻨﺪ ؛ ﺑﻌﻀﯿﻬﺎ ﻋﻘﺪﻩ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﻧﺪ ؛ ﺑﻌﻀﯿﻬﺎ ﮐﯿﻨﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﻧﺪ ؛ ﺑﻌﻀﯿﻬﺎ ﮔﻠﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ ؛ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﯾﮏ ﺩﺷﻤﻨﯽ ﻭ ﯾﮏ ﮐﯿﻨﻪ ﺷﺨﺼﯽ ﻭ ﯾﮏ ﻣﺤﺮﻭﻣﯿﺖ ﺍﺯ ﻓﻼﻥ مسئوﻟﯿﺖ ﮐﻪ ﻣﺎﯾﻞ ﺑﻮﺩﻩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﻭ مثلا ﻧﺸﺪﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﯾﮏ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﺭﻓﻬﻢ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ ، ﺍﻗﺪﺍﻣﯽ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ، ﻣﻮﺿﻌﯽ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﻭ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺿﺮﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ …
❌ ﻭ ﺍﯾﻦ، ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﻏﺼّﻪ ﺩﺍﺭ ﻣﯽﮐﻨﺪ …
❌ﺣﺎﻻ ﺷﻤﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﺑﯿﻨﯽ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﮐﻒ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ، ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻔﻬﻤﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﺍﺯﻩ ﺧﻮﺩﯼ ﮔﻞ ﺯﺩﻩﺍﯼ !!
❌ﺑﺒﯿﻦ ﭼﺮﺍ ﺯﺩﯼ ؟؟ ﺑﺒﯿﻦ ﭼﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﮐﺮﺩﻩﺍﯼ .؟؟ ﺑﺒﯿﻦ ﻣﺸﮑﻠﺖ ﮐﺠﺎﺳﺖ ..؟؟ ﺑﮕﺮﺩ ﻣﺸﮑﻞ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻦ ﻭ ﺗﻮﺑﻪ ﮐﻦ !!
❌ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻋﺮﺽ ﮐﻨﻢ ، ﺑﺸﺎﺭﺗﻬﺎﯼ ﺍﻟﻬﯽ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﺯﯾﺎﺩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﺮ ﻏﻤﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﻝ ﭘﺎﮎ ﻣﯽﮐﻨﺪ .
❌ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺧﯿﺎﻝ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﭼﻬﺎﺭ ﻧﻔﺮ ﺁﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﺍﻧﻘﻼﺑﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﺍﺯ ﮐﺎﺭﻭﺍﻥ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﻓﺘﻨﺪ، ﭘﺲ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﻏﺮﯾﺐ ﻣﺎﻧﺪ ….
❌ﻧﻪ ﺁﻗﺎ ، ﻫﻤﻪ ﺍﻧﻘﻼﺑﻬﺎ ، ﻫﻤﻪ ﻓﮑﺮﻫﺎ ، ﻫﻤﻪ ﺟﺮﯾﺎنهاﯼ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ، ﻫﻢ ﺭﯾﺰﺵ ﺩﺍﺭﻧﺪ ، ﻫﻢ ﺭﻭﯾﺶ ﺩﺍﺭﻧﺪ …
?ﺭﯾﺰﺵ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﻭﯾﺶ …
❌ﺷﻤﺎ ﺑﻪ تاریخ ﺻﺪﺭ ﺍﺳﻼﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﯿﺪ ، ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ ﺁﻥ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻏﺮﺑﺖ ﺍﺳﻼﻡ ﻭ ﻏﺮﺑﺖ ﻋﻠﯽ، ﺍﺯ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ ﺩﻓﺎﻉ ﮐﺮﺩﻧﺪ، ﭼﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩﻧﺪ ؟؟
❌ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﺩﺍﺭﺍﻥ ﺍﺳﻼﻡ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ . ﺳﺎﺑﻘﻪ ﺩﺍﺭﺍﻥ ﺍﺳﻼﻡ ، ﺟﻨﺎﺏ ﻃﻠﺤﻪ ﻭ ﺟﻨﺎﺏ ﺯﺑﯿﺮ ﻭ ﺟﻨﺎﺏ ﺳﻌﺪﺑﻦﺍﺑﯽ ﻭﻗّﺎﺹ ﻭ ﺍﻣﺜﺎﻝ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ …
❌ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻋﻠﯽ ﺭﺍ ﺗﻨﻬﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ؛ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻋﻠﯽ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻧﺪ … ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺭﯾﺰﺷﻬﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ … ﺍﻣﺎ ﺭﻭﯾﺶ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺳﺖ ؟؟
❌ ﺭﻭﯾﺶ ، ﻋﺒﺪﺍلله اﺑﻦ ﻋﺒّﺎﺱ ﺍﺳﺖ ؛ ﻣﺤﻤّﺪ ﺑﻦ ﺍﺑﯽ ﺑﮑﺮ ﺍﺳﺖ ؛ ﻣﺎﻟﮏ ﺍﺷﺘﺮ ﺍﺳﺖ … ﻣﯿﺜﻢ ﺗﻤّﺎﺭ ﺍﺳﺖ …
❌ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺭﻭﯾﺸﻬﺎﯼ ﺟﺪﯾﺪﻧﺪ !!
❌ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ ﻫﺮﺟﺎ ﺩﺭ ﻣﯿﺪﺍﻧﻬﺎﯼ ﺟﻨﮓ ﺍﺣﺘﯿﺎﺝ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺩﺍﺷﺖ ، ﻋﺒﺪﺍلله اﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﻣﯽﺭﻓﺖ ﻭ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ ﺭﺍ ﯾﺎﺭﯼ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ .
❌ﻫﺮﺟﺎ ﺍﺣﺘﯿﺎﺝ ﺑﻪ ﺷﻤﺸﯿﺮ ﺩﺍﺷﺖ، ﻣﺎﻟﮏ ﺍﺷﺘﺮ ﺑﻮﺩ .
❌ﻣﺜﻞ ﻣﺎﻟﮏ ﺍﺷﺘﺮ ، ﻣﺜﻞ ﻋﺒﺪﺍلله اﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ، ﻣﺜﻞ ﻣﺤﻤّﺪ ﺑﻦ ﺍﺑﯽﺑﮑﺮ - ﻣﺜﻞ ﺍﯾﻦ ﺭﺟﺎﻝ - ﻧﻪ ﯾﮑﯽ ، ﻧﻪ ﺩﻩ ﻧﻔﺮ ، ﻧﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ ﮐﻪ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﻧﻔﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ .
❌ﺍﻣﺎ : «ﺍﻟﻢ ﺗﺮ ﮐﯿﻒ ﺿﺮﺏ ﺍلله ﻣﺜﻼ ﮐﻠﻤﺔ ﻃﯿﺒﺔ ﮐﺸﺠﺮﺓ ﻃﯿﺒﺔ ﺍﺻﻠﻬﺎ ﺛﺎﺑﺖ ﻭ ﻓﺮﻋﻬﺎ ﻓﯽ ﺍﻟﺴﻤﺎﺀ »
?ﺭﯾﺸﻪ ﻣﺴﺘﺤﮑﻢ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺷﺎﺧﻪﻫﺎ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﻫﻤﯿﻦﻃﻮﺭ ﺯﯾﺎﺩﺗﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ : « ﺗﺆﺗﯽ ﺍﮐﻠﻬﺎ ﮐﻞّ ﺣﯿﻦ ﺑﺎﺫﻥ ﺭﺑّﻬﺎ » ﺭﻭﯾﺶ ﺟﺪﯾﺪ ﻫﺴﺖ.
ﺍﻟﻠﻬﻢ ﻋﺠﻞ ﻟﻮﻟﯿﮏ ﺍﻟﻔﺮﺝ
○لپ تاپـ?ـم رو روشن کردم و افتادم توی کوچه پس کوچه های اینترنت.
چندتاکوچه روکه دورزدم،یهو دیدم آژیرآنتی ویروس ?به صدادراومد،فهمیدم
ویروس گرفته.?
○سریع ویروس رواز بین بردم تابه سیستمم،آسیبی نرسونه ?…
کارم که تموم شد به حال خودم خندیدم.
البته ازاون خنده ها
“خنده ی تلخ من از گریه غم انگیز تر است"!
باخودم گفتم: کاش اینقدر که هوای لپ تاپت رو داری،هوای خودتم داشتی?..
کاش وقتی گناه میکردی و آژیر دلت داد میزدکه:خطر..خطر..⚠️
دلم به حال خودم سوخت…!!
○تازه فهمیدم خیلی وقته گناهها، آنتی ویروس دلم رو هم خفه? کردند..!
نمی دونم چی بگم…!!؟
اما خوش به حال اونایی که آنتی ویروس دلشون اورجیناله وهر روز با وصل شدن به خدا آپدیـ↻ـتش میکنن.
○خوش به حال اونایی که هر شب خودشون روچک? می کنن واگر گناهی ناخواسته وارددلشون شده با آنتی ویروس استغفـ?ـار نابودش میکنن…
○امروز،آنتی ویروس لپ تاپم بهم درس بزرگی داد:یه آنتی ویروس جدید خریدم به نام? “استغفار “
ازته دل ?گفتم:
“استغفرالله ربی و اتوب الیه…
ڪاش می شد لحظه ها را پس گرفت
عشق های بی صدا را پس گرفت
يا ورق زد کودکی را باز هم
روزهای با صفا را پس گرفت
.
روے بودن يا نبودن خط ڪشيد
لطف بی حدّ خدا را پس گرفت
بار ديگر يك غزل را كوك ڪرد
قصه هاے آشنا را پس گرفت
انتهاے عشق را ول ڪرد و رفت
ابتداے ماجرا را پس گرفت
پرسه زد در ڪوچہ ی ديروزها
باز آن حال و هوا را پس گرفت
آخرین نظرات