یا اباصالح!
نشاط اين بهارم بى گل رويت چه كار آيد؟
تو گر آيى،طرب آيد،بهشت آيد،بهار آيد
بیدل دهلوی
یا اباصالح!
نشاط اين بهارم بى گل رويت چه كار آيد؟
تو گر آيى،طرب آيد،بهشت آيد،بهار آيد
بیدل دهلوی
با ایمان به خدا آرامش را تجربه کنید.
امام سجاد علیه السّلام فرمودند:
اللّهم انّی اسئلك أن تَملَاءَ قَلبی حُبّاً لكَ.
خداوندا قلب مرا از محبت به خودت سرشار نما
«بحارالانوار، ج 95، ص 93»
?
? به نام خدا ?
امسال بعد از دیدن هفت سین عید دو دقیقه هم به سین های زیر بیندیشیم.
آرامشمون رو مدیون شهدائیم…
فکـــــــــه سین ندارد اما!
‘سجده های’ بسیجیانی را به خاطر دارد که با سربندهای سبز و سرخ ،سرهایشان را به خدا سپردند و با ندای” یا زهرا ” به دیدار معشوق شتافتند .
شـــــــــرهانی سین ندارد اما !
‘ سنگرهایش’ زخم ِ تن ِ شقایق هایی را به خاطر دارد که در کربلای خمینی(ره) با رمــــز ” یـــا زینب ” هر آنچه داشتند تقدیم ِ حضـــرتِ ارباب نمودند.
کانال کمیــــــــــــل سین ندارد اما !
سکــوی’ پرواز ِ لب تشنگانی شد ، که مقتل شان یادآور کربلاست.
طلائیــــــــــــــــه سین ندارد اما !
‘سه راه ِ’ شهادتش گــواه ِ رشادت ِمردانی ست که سبکبـــــــــــال ، تا عرش ِ اعــــلا ،پرستــــو شدند.
ارونـــــــــــد سین ندارد اما !
‘ساحل ِ’ خونینش ، غوّاصانی را به خاطر دارد که در شب های عملیات ، از سیم خادار ِ نـَفــس، گــذشتند و دل ، به دریای بیکران ِ عشق و عرفان زدن.
شلمچــــــــــــه سین ندارد اما !
‘سرداران ِ’ بی نام و نشـانی را به خاطر دارد کــــــــه همچون مادرشان زهـــرا سلام الله علیها فدایی شـــــــــــدند و گمنــــــام ماندند…
شادی روح شهدا صلوات…
ﺧﺪﺍﯾﺎ؛
ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﺑﺮﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﺮﻑ ﺑﻔﺮﺳﺘﻲ؟
ﺑﺮﻓﻲ ﻛﻪ ﺑﺮﻑ ﺑﺎﺷﺪ،
ﺑﺮﻓﻲ ﻛﻪ ﺑﻨﺸﻴﻨﺪ ﺭﻭﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ …
ﺁﻧﻘﺪﺭﻛﻪ ﺑﺸﻮﺩ “ﺁﺩﻡ” ﺳﺎﺧﺖ …
ﻓﻘﻂ ﺁﺩﻡ !
ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺑﺮﻓﻲ …
ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺳﺮﺩ ﻭ ﺳﺎﻛﺖ ﻭ ﻳﺨﻲ …
ﺁﺩﻡ ﻫﺎﻱ ﺍﻳﻦ ﭘﺎﻳﻴﻦ، ﺑﻲ ﭘﺮﻭﺍ ﻭ ﺑﻲ ﻭﺍﻫﻤﻪ،
” ﺑﻪ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﻧﺎﻣﺖ ﺭﺍ ﻗﺴﻢ ﻣﯿﺨﻮﺭﻧﺪ”
ﺣﺘﻲ ﺍﺯ ﺗﻮ؛ ﺩﻝ ﻣﻲ ﺷﻜﻨﻨﺪ،
ﺯﺧﻢ ﻣﻲ ﺯﻧﻨﺪ،
ﻧﺎﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ،
ﻭ ﺑﻪ ﺳﺎﺩﮔﻲ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ …
ﺍﻣﺎ ﺁﺩﻡ ﺑﺮﻓﯽ ﻫﺎ،
ﻋﻤﺮﺷﺎﻥ ﺑﻪ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﺩﻝ ﻫﺎ ﻗﺪ ﻧﻤﻲ ﺩﻫﺪ …
ﺁﺏ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ….
یک روز استاد دانشگاه به هر کدام از دانشجویان کلاس یک بادکنک باد شده و یک سوزن داد و گفت:
یک دقیقه فرصت دارید بادکنکهای یکدیگر را بترکانید.
هرکس بعد از یک دقیقه بادکنکش را سالم تحویل داد برنده است.
مسابقه شروع و بعداز یک دقیقه من و چهار نفر دیگه با بادکنک سالم برنده شدیم.
سپس استاد رو به دانشجویان کرد و گفت:
من همین مسابقه را در کلاس دیگری برپا کردم و همه کلاس برنده شدند؛
زیرا هیچکس بادکنک دیگری را نترکاند چرا که قرار بود بعد از یک دقیقه هرکس بادکنکش سالم ماند برنده باشد که اینچنین هم شد.
ما انسانها در این جامعه رقیب یکدیگر نیستیم و قرار نیست ما برنده باشیم و دیگران بازنده.
قرار نیست خوشبختی خود را با تخریب دیگران تضمین کنیم.
می توانیم باهم بخوریم.
باهم رانندگی کنیم.
باهم شاد باشیم.
باهم…
باهم…
پس چرا بادکنک دیگری را بترکانیم؟
آخرین نظرات